شهرافتاب

شهرافتاب

هیچ گاه برای تازه شدن دیر نیست
شهرافتاب

شهرافتاب

هیچ گاه برای تازه شدن دیر نیست

دلم هوای تنهایی وکودکی راکرده....

 

 

 

راستی خدا

دلم هوای دیروزراکرده

هوای روزهای کودکی را

دلم می خواهدمثل دیروزقاصدکی بردارم

آرزوهایم رابه دستش بسپارم تابرای توبیاورد

دلم می خواهددفترمشقم رابازکنم ودوباره تمرین کنم

                        الفبای زندگی را

می خواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم ودلم راشکستند

دلم می خواهداین باراگرمعلم گفت دردفترنقاشی تان

هرچه می خواهیدبکشید

این بارتنهاوتنهانردبانی بکشم به سوی تو

دلم می خواهداین باراگرگلی رادیدم

              آن رانچینم

دلم می خواهد....

می شودبازهم کودک شد؟؟؟

راستی خدا !

دلم فرداهوای امروز رامی کند!!!!!!

راستی خداتایادم نرفته...راسته میگن....

تنهایی رابلندترین شاخه درخت خوب می فهمد....

انگارهرچه بزرگترمی شویم تنهاترمی شویم.....

به راستی خدا ازبزرگی تنهاست.....

      یاازتنهایی بزرگ!!!!