شهرافتاب

شهرافتاب

هیچ گاه برای تازه شدن دیر نیست
شهرافتاب

شهرافتاب

هیچ گاه برای تازه شدن دیر نیست

اسم دلم

وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود


باید بگویم اسم دلم، دلنمی‌شود


دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند


دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود


تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای


از آسمان فاصله نازل نمی‌شود


خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم


آیا کسی ز پنجره داخل نمی‌شود؟


می‌خواستم رها شوم از عاشقانه ها


دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود


تا نیستی تمام غزل‌ها معلق‌اند


این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود